مجلس عزای انبیا
باسمه تعالی
شروع شعر به نام خدا، خدای حسین
که کرد قسمت ما مجلس عزای حسین
و نعمتی است گرانقدر مجلسی که در آن
گریستند همه انبیا برای حسین
به ارث برده بنیآدم این غم از پدری
که اشک توبهی خود را فشانده پای حسین
نوای کل جهان از ازل «اَلا نوحوا»ست
فقط نه نوح نبی نوحهخوان نای حسین
بیا خلیل خدا، ذبح اکبرست، ببین!
شدهست «شبه حبیب خدا» فدای حسین
فقط شکافتن نیل معجزهست مگر؟
فرات، فرق، عمو...
فرات، فرق، عمود...
فرات، فرق... علمدار با وفای حسین
سخن به مهد بگوید مسیح... و ششماهه
شده است باب حوائج به دستهای حسین
تمام هستی خود را که باخت، حکم این شد:
«حسین شاه جهان و جهان گدای حسین»
***
هنوز حسرت من... اربعین... پیادهروی...
خدا مرا برساند به کربلای حسین
بریده باد گلوی قریحهام که هنوز
نگفتهام غزلی ناب در رثای حسین
شب عاشورای 1439 هجری قمری
- ۰ نظر
- ۰۸ مهر ۹۶ ، ۲۰:۰۳